چهارشنبه هفته پیش روز کتاب و کتاب خوانی بود و کلا این هفته ، هفته کتاب خوانی هست و توی تلوزیون زیاد در این مورد صحبت می شه . من خودم که شخصا خیلی به مطاله علاقه دارم . البته باید اعتراف کنم که خیلی کتاب نمی خونم . ماهی یکی دو تا مجله می خریم و می خونیم . اما زیاد کتاب جدید نمی خریم . اگه هم کتاب بخونم معمولا از کتاب های توی کتابخونه هست که هر چند مدت یکبار هوس می کنم بخونمشون . معمولا هم این مطالعه بر حسب نیاز انجام می گیره .
اما واقعا خوندن کتاب خیلی مفیده . یکی از خصوصیاتی که داره اینه که دامنه لغات آدم رو افزایش می ده و این بخصوص برای کسانی که می خوان بنویسن می تونه خیلی مفید باشه . من یه موقعی خیلی کتاب می خوندم . موقعی که دوره راهنمایی و دبیرستان بودم . البته بیشتر رمان می خوندم . کلاس سوم راهنمایی که بودم حدود ده تا رمان خوندم . همه اون رمان ها رو هم از دوستم سپیده می گرفتم . همشون هم رمان های عشقی بودن . اون موقع برامون جالب بود . اما بعدش که تعدا زیادی از این جور رمان ها رو خوندم دیدم همشون مثل هم هستن و هیچ چیز خاصی ندارن . این بود که دیگه علاقه چندانی به این جور رمان ها نداشتم و از اول دبیرستان با وسواس بیشتری کتاب هایی رو که می خواستم بخونم انتخاب می کردم .
حالا دیگه هر کتابی رو که می خوام بخونم اول به اسم نویسنده اش توجه می کنم و این که چه کسی کتاب رو نوشته خیلی برام مهمه . البته سعی می کنم کتاب های نویسنده های مختلف رو بخونم . چون هر نویسنده ای برای خودش یه سبک خاص داره . هر چند که سبک برخی رو بیشتر ترجیح می دم .
هه ، امروز سنت شکنی کردم و یه کمی به روز بودم و طبق رویدادهای روز مطلب نوشتم . معمولا مدت زیادی از یه موضوع می گذره و بعد یادم می افته که در موردش یه چیزی بنویسم . سعی می کنم علاوه بر مطالب شخصی کمی هم در مورد موضوعات روز مطلب بنویسم . البته خیلی نباید امیدوار بود که این کار رو انجام بدم . ولی سعی می کنم خودم رو مقید به انجام این کار بکنم تا حداقل یه کم این وبلاگ منظم تر بشه .