سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمتی نیست جز به همراه عصمت . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :170
کل بازدید :139234
تعداد کل یاداشته ها : 134
103/9/7
12:4 ص
موسیقی

من هی می خوام توی این وبلاگ وقفه نیافته ، اما نمی شه . یا خودم حال و حوصله نوشتن ندارم یا اینقدر کار پیش میاد که این وبلاگ رو فراموش می کنم . هفته پیش مصمم شدم که حداقل هفته ای دو بار وبلاگ رو به روز کنم ولی بازم یه کار دیگه پیش اومد . پنجشنبه هفته پیش دندون عقلم رو جراحی کردم . یعنی با جراحی درش آوردم . عجب روزی بود . صبح ساعت 7:30 با مامان از خونه رفتیم بیرون و ده دقیقه مونده به چهار عصر به خونه برگشتیم . آخه دکتر من رو انداخت آخرین نفر . چون کارم بیشتر از بقیه طول می کشید . بالاخره ساعت 1:10 نوبت من شد . دیگه همه رفته بودن . فقط من و مامان موندیم و دکتر و منشی و یکی دو نفر از دستیاراش . بیش تر از یک ساعت و ده دقیقه روی اون صندلی مخصوص خوابیده بودم و دهانم باز بود . دندون عقلی که باید درمیومد جای بدی قرار گرفته بود . هم پایین تر از بقیه دندون هام بود و هم کج شده بود . شانس آورده بودم که دکترم آدم پر حوصله و با تجربه ای بود . چون اگه غیر از این بود ممکن بود نمی تونست درش بیاره . خیلی هم شوخ و خوش اخلاق بود . کلی هم از جرات و شجاعت من تعریف کرد . می گفت فکر نمی کردم با این جثه اینقدر با دل و جرات باشی !! آخه مثل اینکه بیمار قبلی که عصب کشی داشت خیلی اذیتش کرده بود و به همین خاطر هم می گفت همکاری من خیلی خوب بوده . خلاصه بعد از درآوردن دندون و زدن سه تا بخیه ، کار جراحی تموم شد . چه در حین جراحی و چه بعد از اون دردی رو احساس نمی کردم چون طرف چپ فکم کاملا بی حس بود . فقط نمی تونستم دهانم رو باز کنم .

به خونه که رسیدیم دیدیم که خاله معصومه اومده و برای من سوپ درست کرده . خدا پدر و مادرش رو بیامرزه . بیچاره چند بار خونه تلفن کرده بود و می خواست حال من رو بپرسه اما وقتی دیده بود خیلی دیر کردیم فکر کرده بود برای من اتفاقی افتاده . خوب اینم از دندون عقل . این هفته رو به خاطر همین موضوع به کلاس نقاشی نرفتم . چون طرح هایی رو که باید می کشیدم کامل نکرده بودم و به همین خاطر تصمیم گرفتم وقتی همه چیزهایی رو که باید می کشیدم تموم کردم اونوقت برم کلاس . از کلاس نقاشی بگم . الان طراحی منظره با مداد هستم . کار قشنگ و جالبی هست که قبلا تجربه نکرده بودم . خوبی کلاس رفتن و پیش یه استاد کار کردن همین هست دیگه . آدم با چیزهای جدیدی آشنا می شه که اگه بخواد خودش بدون کمک یه نفر دیگه دنبالش بره ممکنه زمان زیادی طول بکشه . خوب بهتره بعد از یک ماه و اندی که چیزی ننوشتم روده درازی نکنم .  


...