سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منفورترین حالتِ بنده نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هنگامی است که شکمش پُر باشد . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :63
بازدید دیروز :11
کل بازدید :139123
تعداد کل یاداشته ها : 134
103/9/6
7:1 ع
موسیقی

سرآغاز هر چیزی خداست و خدا یکپارچه عشقه . می خوام وبلاگم رو با عشق شروع کنم . امروز هم که روز شهادت بانوی عشقه . پس برای نوشتن چه چیزی بهتر از عشق ؟!

برای نوشتن راجع به هر مفهومی باید اول اون رو تعریف کرد . اما بنظرم عشق اصلا قابل تعریف نیست . این رو خیلی از بزرگان هم بهش معتقد بودن . مثلا "ابن عربی" می گوید : "هر کس عشق را تعریف کند عشق را نشناخته است!" مولانا هم در دفتر اول مثنوی می گوید :

هر چه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل گردم از آن

گرچه تفسیر زبان روشنگر است لیک،عاشق بی زبان، روشن تر است

چون قلم اندر نوشتن می شتافت چون به عشق آمد،قلم بر خود شکافت

می خوام جدا از تعریف و این حرفها نظر خودم رو بگم . به نظر من می شه از چند جهت به عشق نگاه کرد . یکی اینکه اصلا عشق چطور به وجود میاد؟ یا اصولا میشه عشق رو بوجود آورد ؟ آفت عشق چیه ؟ و ...

به نظر من عشق در اثر شناخت به وجود میاد . شناخت صحیح از هر چیزی می تونه نقش مهمی در به وجود اومدن علاقه یا عدم علاقه نسبت به اون چیز داشته باشه . این موضوع در روابط بین انسان ها هم صدق می کنه . البته ممکنه ما بدون اینکه هیچ شناختی از چیزی یا شخصی داشته باشیم به اون علاقمند بشیم . ولی این علاقه تا چه زمانی می تونه ادامه پیدا کنه ؟

فرض کنید شما آدمی هستید که شدیدا از آدمهایی که مدام از خودشون تعریف می کنن و خودخواه هستن بدتون میاد . حالا شما اتفاقا یه نفر رو می بینید و خیلی از اون شخص خوشتون میاد . بدون اینکه هیچ شناختی ازش داشته باشین . یه کم که بیشتر با اون شخص آشنا می شین می فهمین که همون صفتی رو که شما ازش متنفرید داره . آیا باز هم از اون شخص خوشتون میاد ؟ خوب شاید ازش متنفر نشید ولی واقعیت اینه که نظرتون راجع بهش مثل اول نیست . برعکس این موضوع هم ممکنه اتفاق بیافته .

بنابراین با شناخت درست می شه عشق رو بوجود آورد . مثلا در روابط انسانی کافیه یه کم برای کسب این شناخت وقت گذاشته بشه . کافیه نظرات ، علاقمندی ها ، خصوصیات و ویژگی های دیگران رو بشناسیم . اون وقت هست که می بینیم می تونیم با خیلی از اونها دوست باشیم . می تونیم عاشق خیلی هاشون باشیم . گاهی فقط یه نکته مثبت هر چقدر هم که کوچیک باشه می تونه این عشق رو بوجود بیاره .

خوب حالا می رسیم به آفت عشق . بهتره بگم آفات عشق . دروغ ، شک ، عدم اعتماد ، منطقی نبودن ، تعصب بی جا و خیلی چیزهای دیگه . اینها همه می تونن عشق رو از بین ببرن . ولی به نظر من مهمترین آفت عشق ، افتادن به ورطه تکراره . تکرار و تکراری شدن می تونه مفهوم حقیقی خیلی از چیزها رو از بین ببره . به نظر من اینکه آدم بتونه تو زندگیش کاری کنه که چیزهای خوب هیچ وقت براش عادی نشن ، خیلی مهمه .

خوب همه چیزهایی که می خواستم بگم رو گفتم . البته حرف در این رابطه زیاده . ولی همه چیزهایی رو که نوشتم قبلا روشون یه کم فکر کرده بودم . خیلی حرفهای دیگه در این زمینه تو ذهنمه . ولی ترجیح می دم روشون فکر کنم و بعدا بنویسمشون .

 

 

 

 


85/4/8::: 7:30 ص
نظر()
...